خبرنگار و نويسنده

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

آزادی زن در اسلام

سيد داود سجادي اسدآبادي

یکی از عالیترین برنامههای اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بیعدالتی نسبت به زن بوده است. این دین آسمانی تنها ملاک برتری را تقوا و ارزشهای معنوی و فضائل اخلاقی دانسته است. خداوند متعال میفرماید: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.»

در طول تاریخ، زنان بسیاری به عنوان زنان نمونه و الگو معرفی شدهاند که می توان به حضرت فاطمه زهرا(س)؛ الگوی تمامی زنام عالم و اسوهی اخلاق حسنه و صفات عالی اشاره کرد. آن حضرت نه تنها یار و یاور همسر گرامی خود حضرت علی(ع) بود، بلکه به عنوان پشت و پناه پدر بزرگوارش نیز بوده است، تا جایی که به «ام ابیها» شهرت پیدا کرده است.

زن میتواند به مقام و منزلتی برسد که غضب و رضایت او غضب و رضای الهی را در پی داشته باشد، چنان که در حدیثی از رسول گرامی اسلام (ص) آمده است: «همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود میشود»

در طول تاریخ زنان مورد بیمهریهای فراوان قرار میگرفتند و جایگاهی متزلزل داشتند، اما دین اسلام با قوانین اصیل خود توانست به زن شخصیت داده و او را به عنوان یک انسان ارزنده معرفی نماید. زنان در قبل از اسلام نه تنها حق مالکیت نداشتند، بلکه همچون کالایی خرید و فروش میشدند اما اسلام حق مالکیت را برای زنان به رسمیت شناخته و به هیچ کس حق تصرف در اموال آنان را نداده است.

با بررسی تاریخ اسلام به این نکتهی مهم پی میبریم که اسلام هیچ گاه زنان را از حضور در امور اجتماعی و... منع نکرده، بلکه حضور آنان در برخی مسائل مانند حج را واجب دانسته است. در کتب تاریخی نیز از حضور زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در زمان رسول (ص) آمده است. در آن زمان  برخی از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع میکردند، ولی با مخالفت آن حضرت مواجه میشدند که میفرمود: «همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.»

 اسلام نمیخواهد زنان مسلمان، دوران زندگی خود را با غفلت و بیخبری و به دور از هرگونه ترقی و کمال، سپری کنند. اسلام با قوانینی دقیق و با حفظ معیارها و ارزشهای اخلاقی، زنان را از اسارت و بردگی نجات داده و به سوی جایگاه واقعی رهنمون ساخته است. در اسلام مرد و زن در یک صف قرار میگیرند.

اما نکتهای که باید مطرح کرد و شاید به گونهای شرح حال عدهای از زنان جامعهی امروزی ما باشد، این است که بعضی از مردان متأسفانه با تبعیت از رفتارهای کورکورانه بدون رعایت حقوق زنان، آنان را از حضور در اجتماع منع کرده و به نوعی آن را احترام به زنان خود تلقی مینمایند. باید گفت که جایگاه زن در جامعه یک جایگاه تعریف شده است و مرد نسبت به زن دارای وظایفی می باشد که از آن جمله باید آزادی مشروع را نام برد.

مرد و زن باید همانند دو دوست با یکدیگر رفتار کنند تا کدورت و بددلی در میان آنها پیش نیاید و مرد باید در کنار احترامی که برای همسر خود قائل میشود، صلهی رحم را به جا آورده و به زن این اجازه را بدهد تا به اقوام و نزدیکان خود سر زده و جویای حالشان شود.

بعضی از مردان، نه تنها از حضور زن در اجتماع جلوگیری میکنند، بلکه او را ملزم به اجرای برنامههای خود کرده و به گونهای برای زن یک زندگی اجباری و  تحمیلی را ترسیم میکنند.

به هر حال ضمن تبریک روز زن به تمامی زنان بزرگوار و همچنین مادران عزیز و مهربان و با گرامیداشت سالروز تولد رهبر فقید انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، امیدواریم تا مردان و زنان جامعهی اسلامی ما با پیروی از فرمایشات ائمه و دین مبین اسلام در کنار هم، زندگی پاک و خوشی را داشته باشند.

خبرنگار و نويسنده ...
ما را در سایت خبرنگار و نويسنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سيد داود سجادي اسدآبادي davodsajadi بازدید : 489 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391 ساعت: 3:53

 

گفتگو با محراب حيدري استاد دانشگاه، در گراميداشت آزاد سازي خرمشهر

 

واقعيتي به نام جنگ

 

گزارش از: سيدداود سجادي اسدآبادي

همزمان با گراميداشت سوم خرداد؛ سالروز آزادسازي خرمشهر پاي صحبتهاي محراب حيدري؛ استاد دانشگاه در دفتر نشريه نشستيم.  ايشان در سخناني نغز به بيان فلسفهي جنگ پرداخت و با بيان اين كه در دنيا حدود 8000جنگ و 8000 صلح اتفاق افتاده ادامه داد: معمولا مردم از منش، عملكرد و فرهنگ و هزينه شخص غالب تقليد ميكنند و هر آن چيزي را كه شخص مغلوب دارد، كتمان كرده و قبول ندارند، مثلا در جنگي كه اتفاق افتاده، رفتار شخص غالب را قبول دارند. علت اكثريت جنگهاي دنيا تفكر ليبرال است. تفكر ليبرالي به عنوان تفكري كه اصل و اساس آن در تجارت آزاد و اقتصاد است؛ نه اين كه تمام علتهاي جنگ برگرفته از تفكر ليبرالي است، بلكه يكي از دلايل آن يقينا اين است. تفكر ليبرالي را به عنوان عامل اصلي جنگها در حال حاضر ميدانم .

حيدري در ادامه گفت: جنگ ايران و عراق تفكر ليبرالي در مقابل تفكر اسلام بود. علت اصلي جنگ اين بود كه دين اسلام در مقابل تفكرات شرق و غرب حرف زيادي براي گفتن داشت و اگر ميخواستند آن را آزاد بگذارند نتايج ناگواري داشت و البته نتواستند جلوي آن را بگيرند. با توجه به فرمايشات رهبري در ارتباط با آزاد انديشي كه آزاد انديشي در ميان جامعه علي الخصوص در ميان دانشجويان بايد وجود داشته باشد به اين معنا نباشد كه يك طرف حرفي را بزند و برود، بلكه به اين معناست  كه يك طرف اگر نقدي دارد در مقابل يك طرف ديگر كه نقدش را جواب مي دهد،حرف خود را بيان كند و گوش كند. مخاطب قضاوت خود را ميكند. در ارتباط با جنگ هم بايستي آزادي كامل در ارتباط با نقد جنگ وجود داشته باشد. يك موقع نقد جهت جواب گويي به سئوالاتي است كه در جامعه وجود دارد و يك موقع نقد جهت ساختار شكني است نه جهت اينكه بخواهند يك ثواب بگيرند و به يك چيز صحيح برسند. اگر نقد صورت بگيرد اين نقد با ساختار شكني و كاهش اعتماد به نفس نبايد همراه شود. يك فرد نسل امروزي بايد بداند كه پدر و برادرش، بزرگترش در گذشته، چگونه از اروند عبور كردند. به اروند شط العرب ميگويند و معمولا به آن رودخانهي وحشي ميگويند، چون هم در يك طرف آن جزر و هم مد دارد و هم بالا و پايين مي رود . بايد بداند كه رزمندگان چطور از آن عبور كردهاند. چطور دشمن جلوگيري كرده بود تا نيروهاي اسلام و ايران به فاو نرسند و اين سربازان از چه موانعي عبور كردند؛ با چه عملياتها و سختيها و ايثارگريهايي. اينها بايد در جامعه تكرار شوند.

اين استاد دانشگاه به فتح خرمشهر اشاره كرد و گفت: .فتح خرمشهر و آزاد سازي آن و عمليات بيت المقدس همگي به نام شهيد جهان آرا مزين است. او فرمانده سپاه خرمشهر بود. خداوند همه شهداء و صالحين را مشمول رحمت خود قرار دهد.( در لابلاي اين سخنان، سجادي؛ صاحبامتياز نشريه نداي زاگرس اظهار داشت كه امثال جهان آرا در استان ايلام زياد هستند همانند شهيد فيض الهي، شهيد برازنده، شهيد غيوري. ما شهداي زيادي داريم كه جايگاه و منزلت خاصي دارند و ما بايد از اين شهداء در استان خود ياد كنيم ولي متاسفانه در استان ما كه به جنگ هم نزديك بود اين مسئله  رو به كم رنگي پيش ميرود) . افراد اگر بدانند كه اين ملت و كشور چه تواناييهاي در دفاع از كشور خود دارند، احساس امنيت بيشتري ميكنند. اگر اين اعتماد به نفس كه به خاطر جنگ درجامعه به وجود آمد و اين توانايي كه نه به صورت با لقوه بلكه به صورت با لفعل در خودشان ببينند و اگر كامل برايشان تشريح شود،   احساس امنيت بيشتري ميكنند. سردار باقري فرمانده لشكر چند هزار نفري بود. تفكرات نظامي و نقشههاي نظامي او همين الان در آكادمي نظامي غرب در حال تدريس و توجهه است. اگر بدانند كه اين خلاقيتها را داشتهاند، احساس امنيت و آرامش بيشتري پيدا ميكنند و خيالشان راحتتر ميشود . موقعي كه عراق به ايران حمله كرد، 150نفر از نيرو هاي ايراني در داخل شهر خرمشهر از جمله محمد جهان آرا؛ فرمانده سپاه خرمشهر 34روز مقاومت كردند، اما وقتي ايران آنجا را تصرف كرد، دهها هزار نفر لشكر عراق داخل خرمشهر بود  كه حدود 19 هزار كشته داد. تجهيزاتي كه آن 150نفر داشتند كجا و تجهيزاتي كه دشمن براي جنگ داشت كجا؟ پيشرفتهترين اسلحههاي آمريكا، فرانسه، انگليس، آلمان در دست عراق  بود . بايد بگوييم ايران در مقابل همه دنيا قرار گرفت، چون كل دنيا تجهيزات در اختيار عراق قرار ميداد. روسيه كنوني به ما سيم خاردار به ما نميداد، اما مدرنترين تسليحاتش در دست عراق بود. در مجامع بين المللي از هيچ كمكي به عراق دريغ نميشد. اما سئوال اصلي كه مطرح است اينكه علت ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر چه بود و البته اين موضوع هم بين مردم و خواص دانشگاهي جا افتاده و به اين موضوع پي بردهاند. ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر دلايل عقلاني و منطقي كاملا مبسوطي داشت كه اگر كاري غير از اين انجام ميداند، صحيح بود. سئوال اصلي اين است كه بعداز اين كه خرمشهر را از دست داديم و آن را آزاد كرديم چرا دوباره جنگ را ادامه داديم؟ ما آن موقع در اوج قدرت بوديم، چرا ادامه داديم و معتقدند كه بايد صلح ميكرديم. اول بايد تعريف كنيم كه صلح يعني چه ؟ صلح مجموعهاي است از آتش بس و مجموعه اي است از نحوهي عقب نشيني طرفين از مرزهاي زميني. در صلح بايد متجاوز مشخص شود، دريافت غرامت شده و عقب نشيني به مرزها صورت گيرد . بعد از فتح خرمشهر ايران در اوج قدرت بود و عراق در پايينترين قدرت نظامي و سياسي قرار داشت، آيا صحيح بود در زماني كه ما خيلي از قسمتهاي مرزهايمان از جمله مهران در دست عراق بود همان گونه ميماند؟. قسمتي از سرزمين ما در دست آنها قرار داشت و با اين شرايط صلح ميكرديم و تكليف هيچ كدام از اين سرزمينها مشخص نبود؟ آيا اين صلح عقلاني بود؟. غير از اين كه مهران در دست عراق بود، شلمچه و طلائيه هم در دست آنها بود. در طلائيه گودالي بود به نام قتلگاه كه حدود 40 يا50 نفر از بسيجيهايي كه اسير شده بودند، دست وپاي آنها را بسته  و در كنار هم به صورت درازكش خوابانده بودند و يك تانك شني روي سر اولين نفر تا آخرين نفر عبور كرده بود و همه آنها شهيد شدند و به آن گودال ،گودال طلائيه ميگويند . قسمتي از فكه و قصر شيرين ، سومار و نفت شهر هم در دست دشمن بود. هيچ گونه دليل عقلاني و تضميني براي صلح وجود نداشت، چون خود خرمشهر هم مورد تهديد بود . ما در اوج قدرت بوديم و آنها در قعر ذلت بودند، در اين شرايط حتي اگر براي يك يا دو ماه جنگ را متوقف ميكرديم، عراق ميتوانست توانايي خود را از لحاظ روحي، نظامي ،مالي، تجهيزاتي و تسليحاتي بازسازي كند. پس بعد از فتح خرمشهر، نه تنها جنگ نبايد متوقف ميشد، بلكه بايد سريعتر ادامه پيدا ميكرد تا توان ترميم به دشمن نميداديم . محسن رضايي به عنوان فرماندهي سپاه و بعد از عمليات بيت المقدس گفت كه آماده شويد جنگ را ادامه دهيم. چيز اصلي كه صدام غير از فتح خرمشهر از دست داده بود، روحيه بود .

محراب حيدري به جنايتهاي صدام در زمان جنگ عليه ايران اشاره كرد و اضافه كرد: صدام انساني ديكتاتور بود و خوي انساني كمتر در او وجود داشت،دليل اين سخن، كتاب شبيه صدام نوشته ميخائيل رمضان است. در اين كتاب  نوشته شده كه صدام چند شبيه داشته و شبيهترين شخص به او ميخائيل رمضان بوده است. ميخائيل رمضان شبيه اول صدام بود و صدام هر موقع كه ميخواست روحيه سربازان را در جنگ قوي كند، نياز داشت كه به ميان آنها برود و چون خودش جرات نداشت شبيهاش را مي فرستاد و ميخائيل گفته بود كه چند بار من زخمي شدم و صدام خودش در رسانهها حاضر شد و گفت من زخمي نيستم و بعد يكي دو بار خود صدام زخمي شد و من در رسانهها حاضر  شدم و گفتم من زخمي نيستم . حتي چند بار در ميان استخر و در دجله و فرات ميرفتم و ميگفتم كه من صدام هستم و به بقيه روحيه ميدادم، در حالي كه خود صدام انسان ترسويي بود. در اين كتاب آمده است كه هر موقع صدام در جنگ ايران و عراق شكست ميخورد، دستور ميداد تا تعدادي از اسيران ايراني را به گلوله ببندند. ميخائيل رمضان ذكر ميكند كه اين كتاب را در زمان صدام نوشته، چون ميخائيل در زمان صدام فرار كرد و به نيويورك رفت. او در كتاب خود گفته كه صدام كُردها را رديف كرده و همگي را به گلوله ميبست، در اين جنايات يكي از كُردها در زماني كه صدام آنها را رديف كرده بود، آب دهانش را به طرف صدام پرت كرد؛ صدام بقيه را به گلوله بست، اما او را در ميان استخر مواد مذاب گذاشت و دست و پايش را بست و آرام آرام از نوك انگشتانش او را وارد مواد مذاب كرد كه در عرض 2ساعت به پايش رسيد . يكي از مسئولين امريكايي بعد از جنگ ايران و عراق گفته بودكه اين همه كمك تسليحاتي، سياسي و نظامي به صدام كرديم، اما نتوانست كاري از پيش ببرد. صدام گفته بود كه سربازان من از مرگ فرار ميكردند، اما نيروهاي ايراني هر لحظه آمادهي كشته شدن بودند. حالا با چه تسليحاتي در مقابل آنها قرار بگيريم؟ سجادي، صاحبامتياز نشريه نداي زاگرس نيز در اين گفتگو به ذكر خاطرهاي از دوران خدمتش در جبهه پرداخت و گفت:  سال 65 به جبهه اعزام شدم. در آن زمان شهيد نصر اللهي يكي از همرزمان ما بود . او جوان شوخ طبع و برازندهاي بود. وقتي وارد شهر مهران شديم، گردان ما به نام گردان 504 ابوذر در محل امامزاده حسن(ع) مستقر شد. در آن زمان، نيروهايي كه خط مقدم بودند، اگر كشته يا اسير ميشدند اسلحههاي آنها به ما تحويل داده ميشد.)

حيدري در ادامهي سخنان خود با بيان اين كه بايد روحيه بسيجي و ايثار گري جوانان تقويت شود، به ادامهي مباحث خود در راستاي فتح خرمشهر و حوادث بعد از آن پرداخت و گفت:  عدهاي ميگفتند كه بعد از فتح خرمشهر به ايران پيشنهاد صلح شده است، اما به گفتهي يكي از مسئولين سپاه وقت ،هيچ گونه پيشنهاد صلحي تا 4سال بعد از آزاد سازي خرمشهر به ايران ارائه نشد. بعضي از كشورهاي عربي به ويژه كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس تأكيد داشتند كه صندوق مشتركي تشكيل شود كه كشورهاي مختلف به آن صندوق پول بدهند و غرامتي به ايران داده شود و اينجا سئوال مطرح مي شود كه حتي اگر صندوق شكل مي گرفت كه شكل نگرفت چه تضميني وجود داشت كه آن پول به ايران داده شود، آن هم توسط كشورهاي عربي؟ يعني صلح كنيم، آن هم در اوج قدرت و بعد متجاوز مشخص نشود، غرامت دريافت نشود؟ قرار بود جنبش سران عدم تعهد بعد از فتح خرمشهر در عراق تشكيل شود . صدام  خواست اين اجلاس را تشكيل دهد تا هم به بازسازي روحيه نظاميان و هم مردم خود بپردازد و هم اينكه بگويد مردم حالت روحي پايين خود را به دست بياورند و هم اينكه در بعد و فضاي بين الملل و در بين كشورهاي مختلف جايگاه خود را بازسازي كند. همان طور كه امام فرمايش كردند ما به اندازه‌‌ي يك لحظه در جنگ پشيمان نيستيم، چون كه جنگ به ايران عزت داد و اثبات كرد كه ايران به شرق و غرب متكي نيست و ميتواند به ملت متكي باشد، چون اين نظام را ملت به وجود آورده و آن را به پيش مي برد. ايشان اضافه كرد: معتقديم كه جاي كار بسيار در ارتباط با جنگ وجود دارد. دوستان زيادي هستند كه خلاقيتهاي زيادي دارند و ميخواهند جنگ را در جامعه به گونهاي  بيان كنند كه حداقل در حد جنگ باشد . متأسفانه بسياري از عظمتهايي كه در زمان جنگ انجام شده ، گفته نميشود  و نگفتن آنها هم به دليل كوتاهي است. اگر كوتاهي نكنيم و برنامههايي وجود داشته باشد و اين مسائل توسط افرادي كه وظيفهشان طرح اين مسائل است تكرار شوند،  اعتماد به نفس دوباره تقويت و تشديد مي شود. سجادي هم در اين راستا عنوان كرد كه براي تقويت روحيه ايثارگري و بسيجي در مدارس و پايگاهاي مقاومت، اين مباحث را  به صورت پررنگ دنبال كنيم و هميشه آمادگي داشته باشيم ). حيدري  در ادامه گفت: بحث اردو، نمايشگاه و كار فرهنگي در مدارس و پايگاها مهم است. من از بسيج دانشگاه تأثير اساسي گرفتم، اما پيش زمينهام در پايگاه محرم و در مسجد جامع و  فرمانده پايگاه هم جناب سرهنگ منتظري بود.  جا دارد از شهيد مهدي درويشي كه از دوستان بسيار دوست داشتني بود، ياد كنم.  آن زمان دبيرستاني بوديم. حاج منتظري جيبي داشت كه با آن به اطراف ميرفتيم. يك بار شهيد درويشي هم با ما آمد. من ويكي از دوستان  كه فكر ميكرديم هرچه مواد غذايي هست، فقط سهم ماست و هر كسي سهم خود را برده است، در حدود يك ساعت پيادهروي كه داشتيم، همهي مواد غذايي را خورديم. موقع عصرانه كه شد، يك ذره از مواد غذايي نمانده بود. چند نفر از دوستان ناراحت شدند، اما شهيد مهدي هيچ گلهاي نكرد، بلكه با يك لبخند زيبا و مؤدبانه گفت: نوش جانتان! از آن جا بيشتر به ويژگيهاي مثبتي شهيد پي برديم، او واقعاً شايسته شهادت بود. خبرنگار و نويسنده ...
ما را در سایت خبرنگار و نويسنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سيد داود سجادي اسدآبادي davodsajadi بازدید : 418 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391 ساعت: 3:51

 

مهران را به اندازهي خرمشهر دوست داشته باشيد

 

 

مگر مهران « جهان‌‌آرا» ندارد؟

 

*سيدداود سجادي اسدآبادي

 هرگاه سخن از ايثار و پايمردي به ميان ميآيد، ناخداآگاه دلها به سوي مهران پر ميكشند؛ آن جا كه  ياران امام زمان (عج) و خميني كبير(ره) در جدالي نفس گير با رمز «ياابوالفضلالعباس(ع)» عمليات كربلاي يك را در دهم تيرماه 65 به مرحله اجرا درآوردند و با تحميل خسارت و صدمات سنگين به دشمن بعثي زبون علاوه بر شهر مهران، ارتفاعات قلاويزان، كلهقندي و شهركهاي منصورآباد، هرمزآباد، بهروزان، قلعه كهنه و فرخآباد را از وجود خبيثان زمان پاكسازي كردند و حتي در ادامه توانستند پاسگاههاي عراقي «تعان»، « محمدقاسم» و « دراجي» را به تصرف خود درآورند.

آزادسازي مهران آنچنان غافلگيركننده بود و آنچنان ترس و دلهرهاي به جان نيروهاي بعثي انداخت كه بازتاب آن در رسانههاي غربي نمود پيدا كرد و آنان شكست دفاعي عراق را مطرح كردند. در واقع آزادسازي مهران روحيهي نيروهاي عراقي در ساير جبهههاي جنگ را به شدت تضعيف كرد.

در طي اين عمليات 39 گردان از يگانهاي رزمي و مهندسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به دل نيروهاي دشمن يورش بردند و با منهدم كردن تانكها و ادوات زرهي آنان، 9 هزارنفر از نيروهاي بعثي را به هلاكت رسانده و بيش از هزار و دويست نفر را به اسارت خود درآوردند.

امام خميني(ره) همزمان با آزادسازي مهران در پيامي فرمودند كه «مهران را هم خدا آزاد كرد». بعد از فتح خرمشهر، آزادسازي مهران آن چنان مهم و استراتژيك بود كه دلِ امام خميني(ره) را شاد كرد.

اكنون كه سالها از آن فتح بزرگ ميگذرد، هر سال در سالروز آزادسازي مهران برنامههايي براي زنده نگه داشتن ياد و خاطرهي شهداي عمليات كربلاي يك برگزار ميشود، اما آيا اين برنامهها آن قدر وسيع و دامنهدار هستند كه عظمت و بزرگي فتح مهران را براي مردم به خصوص نسل بعد از جنگ به نمايش بگذارند؟ آيا در رسانههاي ديداري و شنيداري كشور از مهران به اندازهي خرمشهر سخن به ميان ميآيد؟ مگر مهران«جهانآرا» ندارد؟

لاشهي تانكهاي سوختهي دشمن در حاشيهي جادهي منتهي به مهران نشاندهندهي روزهاي خوف و خطر و دلاوري و پايداري دلاوراني است كه نگذاشتند يك وجب از خاك عزيز وطن در دست دشمن باقي بماند. مردم ايلام خالق حماسههاي عظيم ديگري همچون«فتح ميمك» نيز بودهاند كه آن هم متأسفانه جايي در تقويم رسمي پيدا نكرده است.

خبرنگار و نويسنده ...
ما را در سایت خبرنگار و نويسنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سيد داود سجادي اسدآبادي davodsajadi بازدید : 437 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391 ساعت: 3:49

كسب مقام اول آواي زاگرس با تيتر« آتش مهر در دل آذر شعلهور شد» در جشنواره مطبوعات غرب كشور

 

 

طنين آواي « مهر» در دلِ زاگرس


* اسلام انصاريفر

« سيد داود سجادي، از نشريهي آواي زاگرس ايلام در ششمين جشنواره مطبوعات و خبرگزاريهاي غرب كشور، مقام اول بخش تيتر با تيتر« آتش مهر  در دل آذر شعلهور شد» را به خود اختصاص داد...»

...

فكر كنم اگر ميرفت جودو، مدال كسب ميكرد، برايش بهتر بود. به قيافهاش هم ميخورَد. آن جا گُل ميانداختند گردنش، از او مصاحبه ميگرفتند جلوي دوربينهاي صدا و سيما. خبر موفقيتش را همان روز، سه بار پخش ميكردند( دو بار به زبان فارسي و يك بار به زبان كُردي!). آن وقت برايش بنر ميزدند روي در و ديوار. خلاصه حسابي تحويلش ميگرفتند. احتمال دعوتش به تيم ملي هم بعيد نبود!.

حالا اين آقاي حكايت ما، رفته در ميدان بزرگ رقابت مطبوعات و خبرگزاريهاي غرب كشور و چون بچهي مهرماهي بوده، آن جا گفتند كه آقا شما چون در تيترتان از كلمهي « مهر» استفاده كرديد، به خاطر تناسبي كه ايجاد كرديد، ميشويد اوّل.

ماجرا از آن جا شروع شد كه ششمين جشنواره مطبوعات غرب كشور با 781 اثر رسيده به دبيرخانه، كار داوري را با بكارگيري هفت داور تحصيلكرده و مجرب آغاز كرد و با انتخاب برگزيدگان در بخشهاي مختلف، اختتاميهي آن در كردستان، شهر سنندج، با حضور محمدزاده؛ معاون امور مطبوعات وزارت ارشاد، مديران كل ارشاد استانها از جمله حاجآقاي گهرسودي؛ مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان ايلام، مسئولين امور مطبوعات استانها و برگزيدگان برگزار شد.

البته قبل از اختتاميه، بايد بگويم كه شخص برگزيدهي ما( از برگزيدههاي ايلامي) به همراه نگارنده، تحت عنوان همراه اول براي اثبات شعار« هيچكس تنها نيست» با خودروي شخصي، در بيست و ششمين ظهر از ارديبهشت، مسير ايلام به كردستان را طي طريق نموده و در هواي خاكاندود ايلام و كرمانشاه كه به يك تراژدي هميشگي تبديل شده، وارد مسير ترافيكي كرمانشاه به كردستان شديم.

 اگر چه انبوه خودروها ملالآور بود، اما از بابتي خوشحال بوديم كه گرد و خاك را پشت سر گذاشته و در هواي ديگري تنفس ميكنيم. در حاشيهي جاده، باغهاي توتفرنگي كه از مهمترين و باارزشترين ميوهها و محصولات صادراتي كردستان است، به چشم ميخورد. اگر چه به سختي ميتوانستيم آب دهانمان را قورت دهيم، اما تصميم گرفتيم تا در هنگام مراجعت، لختي درنگ كرده و كاسهاي توتفرنگي تناول كنيم.

به سنندج كه رسيديم با آقاي خودآموز؛ مسئول محترم امور مطبوعات ارشاد ايلام هماهنگي كرديم تا در محل هتل جهانگردي مستقر شويم. در يك نگاه مي شد فهميد كه تبليغات زيادي براي جشنواره نشده است. آقاي حياتنيا؛ از بچههاي خوب خانه مطبوعات استان هم آن جا بود. خلاصه آن شب، استاندار كردستان در محل هتل جهانگردي حضور پيدا كرد و در يك نشست به بحث و گفتگو پيرامون مطبوعات و برگزاري جشنواره با اصحاب قلم و نمايندگان مطبوعات استانهاي غرب كشور پرداخت( جايتان خالي، بستني ميوهاي هم خورديم!)

هم صحبتي با بروبچههاي همدان و لرستان خيلي به دل نشست، به خصوص در كنار عزيزان هماستاني؛ آقاي خودآموز و آقاي حياتنيا كه در مصاحبت با آنان، بسيار فيض برده و از نظرات ارزشمندشان بهرهها گرفتيم.( يك  بسته فرهنگي هم از طرف مسئولان برگزاري جشنواره نصيبمان شد كه در آن نانبرنجي كردستان چشمنواز بود!)

بالاخره صبح موعود فرا رسيد. با اتوبوس واحد به طرف محل برگزاري جشنواره كه سالن اجتماعات ارشاد كردستان بود، حركت كرديم. حالِ هوا خوب بود و حال ما هم خوبتر؛ چون ميدانستيم كسب افتخاري در پيش است، آن هم توسط خبرنگاران ايلامي در انبوه برگزيدگان غرب كشور. سالن مملو از برگزيده و برانگيخته و برگزاركننده بود.

محمدزاده؛ معاون امور مطبوعاتي وزارت ارشاد در ميان حضور حاضرين در پشت تريبون حاضر شد و با بيان ضرورت تهذيب رسانه در بُعد حرفهاي و توجه به حريم خصوصي در اصول روزنامهنگاري توسط روزنامهنگاران، به كافي نبودن آموزش در حوزه مطبوعات اشاره كرد و گفت: بايد آموزشهاي جامع براي برطرف شدن نقايص در نظرگرفته شود. او در ادامه با اشاره به اين مطلب كه محتواي مناسب و با كيفيت باعث تمايل بيشتر مخاطب براي مطالعه ميشود، برگزاري جشنواره مطبوعات غرب كشور را اقدامي مناسب در راستاي بالابردن جايگاه نشريات غرب كشور برشمرد.( معاون امور مطبوعاتي وقتي كه فهميد جوايز نفرات اول تا سوم به ترتيب 300 هزار، 200 هزار و 100 هزار تومان است، با نگاهي مثبت و ژرف در جهت ارتقاي سطح فرهنگ مطبوعاتي و دلگرمي بيشتر خبرنگاران، مبالغ جوايز را دو برابر كرد تا در واقع نه سيخ بسوزد، نه كباب!. محمدزاده حتي براي غيربرگزيدهها هم مبلغ 200 هزار تومان در نظر گرفت و از مسئولين خواست تا در اسرع وقت مبالغ اضافه شده را به حسابهايشان واريز كنند. كاش خدا چند تا بيشتر از اين محمدزادهها به مطبوعات هديه ميكرد، آن وقت نانمان توي روغن بود! حداقلش اين است كه هواي برگزيدهها را دارد)

در ادامه چند مسئول ديگر از جمله مديركل ارشاد كردستان و استاندار هم سخناني ايراد فرمودند و در نهايت نوبت به آخر شاهنامه رسيد. مجري، برگزيدهها را اعلام ميكرد و يكييكي ميآمدند و جايزه( يعني همان نصف جايزه) و لوح يادبود جشنواره را مي گرفتند. عكاسها هم بازارشان داغداغ بود. تا اين كه ...

« مقام اول در بخش تيتر، آقاي سيد داود سجادي اسدآبادي از نشريه آواي زاگرس با تيتر« آتش مهر در دل آذر شعلهور شد» و ...»

سيد داود آمد و جايزهاش را از دست محمدزاده؛ معاون امور مطبوعات گرفت و با همه دست داد. حاجي گهرسودي؛ مديركل خودمان هم در بين آقاياني بود كه سر پا ايستاده بودند و جايزه برگزيدهها را تقديمشان ميكردند.

خانم داوري؛ نويسنده و خبرنگار توانا از نشريه پيك ايلام هم در بخش موضوع سال مشتركاً دوم شد و خانم رشنوادي از نشريه كوشك ايلام با اثر « قاب ماه» در بخش گرافيك و طرح اول شد.

جشنواره تمام شد و « نخود نخود، هر كه رَوَد خانهي خود».

جشنواره تمام شد و كار برگزيدههاي ايلامي هم تمام شد؛ آنها بايد ديگر كسب افتخارشان را به فراموشي مي سپردند تا كسب افتخاري ديگر.

البته در برگشت از كردستان به وعدهي خودمان( بر خلاف برخي از مسئولين كه وعده ميدهند و عمل نميكنند) عمل كرديم و در بين راه سري به يكي از فروشندگان توتفرنگي در حاشيهي جادهي كردستان به كرمانشاه زديم.

تا يادم نرفته بگويم كه از پارك آبيدر سنندج هم  ديدن كرديم. خوب بود، ولي وقتي به ايلام رسيديم، فهميديم كه هيچ جا زادگاه خودِ آدم نميشود:

هر كسي كو دور ماند از اصل خويش

باز جويد روزگار وصل خويش

به هر حال مسئولين فرهنگي و اجرايي استان بايد با همت عالي، دستِ نويسندگان و هنرمندان اين مرز و بوم مقاوم را بگيرند و از افتخارآفرينيشان در كنگرهها و جشنوارههاي كشوري، ولو با اهداي يك لوح، تقدير به عمل آورند. به خدا راه دوري نميرود، آنها دلشان شاد ميشود و كارشان را با اميد و آيندهنگري بهتر و با توان بيشتر ادامه ميدهند.

كار هنر كمتر از ورزش نيست، از ورزشكاران مدالآور تقدير  و تمجيد به عمل ميآيد كه در جاي خود بسيار عالي و در شأن عزيزان ورزشكار است، اما پاي هنر و رسانه كه به ميان ميآيد، كسي پا پيش نميگذارد.

بياييد زنگار مهجوريت را از آينهي باصفاي هنر اين مرز و بوم زاگرسنشين بزداييد.

خبرنگار و نويسنده ...
ما را در سایت خبرنگار و نويسنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سيد داود سجادي اسدآبادي davodsajadi بازدید : 425 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391 ساعت: 3:45